مباني نظري و پيشينه پژوهش روانشناسي درباره كيفيت روابط زناشويي (فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش روانشناسي درباره كيفيت روابط زناشويي (فصل دوم پايان نامه )
مباني نظري و پيشينه پژوهش روانشناسي درباره كيفيت روابط زناشويي (فصل دوم پايان نامه )
در 33 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كيفيت روابط زناشويي
ازدواج مقدس ترين و پيچيده ترين رابطه ميان دو انسان از دو جنس مخالف است كه ابعاد وسيع و عميق و هدف هاي متعددي دارد. ازدواج پيمان و پيوند مقدسي است ميان دو جنس مخالف بر پايه روابط پاياي جنسي، عاطفي و معنوي و بر اساس انعقاد قرارداد شرعي، اجتماعي و قانوني كه تعهداتي را براي زوجين به وجود مي آورد. بنابراين ازدواج يك تصميم گيري ظريف و پيچيده است كه قبل از هر گونه اقدامي بايد تمام جوانب را در نظر گرفت (به پژوه، 1394).
به طور كلي ازدواج، پيوند دو شخصيت است با حفظ نسبت نسبي استقلال هر يك از زن و شوهر، براي همكاري متقابل، نه از بين بردن يك شخصيت به خاطر تكميل خواسته هاي ديگري. به عبارت ديگر ازدواج، قراردادي است رسمي، براي پذيرش يك تعهد متقابل جهت زندگي خانوادگي، كه آدمي در خط سير معين و مشخصي از زندگي قرار مي گيرد. اين قرار داد با رضايت و خواسته طرفين، بر مبناي آزادي كامل دو طرف منعقد شده و در سايه آن روابطي بس نزديك بين آن دو پديد مي آيد (دژكام، 1388).
ازدواج ارتباطي است كه داراي ويژگي هاي بي نظير و گسترده اي مي باشد. ازدواج ارتباطي كه داراي ابعاد زيستي، عاطفي، رواني، اقتصادي و اجتماعي است. به عبارت ديگر، همزيستي زوجين در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عميق و همه جانبه اي مي شود كه بي هيچ شك و ترديدي قابل مقايسه با هيچ يك از ديگر ارتباطات انساني نمي باشد به نحوي كه قرارداد ناشي از آن داراي نوعي تقدس است(دژكام، 1388).
كارلسون ازدواج را چنين تعريف مي كند: «ازدواج فرايندي است از كنش متقابل بين يك مرد و يك زن كه با تحقق بخشيدن به برخي شرايط قانوني و بر پا داشتن مراسمي برگزاري زناشويي انجام مي گيرد(دژكام، 1388). كلودي استروس، ازدواج را برخوردي دراماتيك بين فرهنگ و طبيعت يا ميان قواعد اجتماعي و كشش جنسي مي داند(دژكام، 1388).
2-1-1. مفهوم خانواده
خانواده صرفا حضور تعدادي از افراد كه در يك فضاي فيزيكي و روان شناختي در كنار هم قرار دارند، نيست. خانواده به عنوان يك سيستم اجتماعي-فرهنگي تلقي مي شود كه در كنار همه ي خصوصيات ديگرش، داراي مجموعه اي از قواعد است و هر يك از اعضايش نيز نقش خاصي دارند. اين سيستم داراي يك ساختار قدرت است كه ه وسيله ي آن، اشكال مختلفي از ارتباط را بروز مي كند. هر خانواده روش خاصي براي مواجهه با مشكلات دارد. اعضاي اين سيستم با هم رابطه اي عميق و چند لايه اي دارند. همچنين اعضاي خانواده تا حدود زيادي پيشينه ي مشترك، ادراكات دروني شده ي مشترك، مفروضات و ديدگاههاي درباره ي دنيا و برداشت مشتركي از اهداف زندگي دارند (نظري، 1393).
در چنين نظامي، افراد به وسيله علايق و دلبستگي هاي عاطفي نيرومند، دير پا، و متقابل به يكديگر متصل شده اند. ممكن است از شدت و حدت اين علايق و دلبستگي ها در طي زمان كاسته شود، ليكن باز هم علايق مزبور در سراسر زندگي خانوادگي به بقاي خود ادامه خواهد داد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392).
ورود به چنين نظام سازمان يافته اي صرفا از طريق تولد، فرزند خواندگي، يا ازدواج صورت مي گيرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392). در داخل اين سيستم، حلقه هاي عاطفي قدرتمند، پايدار و متقابلي افراد را به هم گره زده است. بنا به گفته ي كي (1985) خانواده ها صاحب اعضاي جديدي مي شوند و به مرور آنها را از دست مي دهند، اما روابط خانوادگي همچنان پابرجا باقي مي ماند. نفوذ خانواده باعث مي شود، حتي زماني كه اعضاء در اثر فاصله هاي فيزيكي و يا گاهي مرگ از هم جدا مي شوند، حلقه هاي عاطفي و ارتباطي اعضاء باقي بماند. به عبارتي عضو يك خانواده هرگز نمي تواند به طور كامل و واقعي، عضويت در آن خانواده را از دست بدهد (نظري، 1393).
بر خلاف اعضاي متعلق به نظام هاي غير خانوادگي كه عمدتا مي توان در غياب آنها عضو جديدي را جايگزين ساخت،اعضاي خانواده تعويض ناپذير هستند. اين امر در وهله نخست به خاطر آن است كه ارزش اصلي خانواده حاصل شبكه روابطي است كه توسط اعضاي آن به وجود آمده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392). خانواده ها از نطر سازماني، سيستم عاطفي پيچيده اي دارند كه ممكن است حداقل مركب از سه نسل باشند. البته امروز به دليل افزايش طول عمر، خانواده ها مركب از چهار نسل هم وجود دارند (نظري، 1393).
هر خانواده به صورت اجتناب ناپذيري تلاش مي كند تا به خودش به عنوان يك گروه نظم دهد. اين تلاش براي نظم دادن به خود مي تواند به صورت سنتي يا نو گرايانه، سازگارانه يا ناسازگارانه و منظم يا نا منظم باشد(نظري، 1393).
اعضاي خانواده در حين رشد به هويت اختصاصي و يكتاي خود دست مي يابند. اما باز هم به گروه خانوادگي دلبستگي دارند و لذا هويت يا تصوير جمعي خاص خود را حفظ خواهد كرد. اين اعضا در انزوا زندگي نمي كنند، بلكه به يكديگر وابسته اند آن هم نه فقط به خاطر پول، غذا، و سر پناه بلكه به خاطر نياز به عشق و محبت، همكاري و همياري، جامعه پذيري و ساير نياز هاي ملموس. اين افراد براي دستيابي به كاركرد موفق بايد خود را با نياز هاي و خواسته هاي متغير ساير اعضا و همچنين انتظارات متغير شبكه خويشاوندي بزرگتر، محله، ودر نهايت كل جامعه منطبق سازد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392).
كيفيت روابط زناشويي
ارتباط نقش مركزي در ازدواج ايفا ميكند (بورلسون و دنتون[1]، 1997).به گونهاي كه از لحاظ ويژگيهاي زناشويي مشخّص شده است كه ارتباط مؤثر و كارآمد(كيفيت روابط زنـاشويي) ميان شـوهر وهـمسر مهمترين جنبه خانوادههاي داراي عملكرد مطلوب ميباشد(گريف و مـايهرب[2]، 2000). بك و جـونز(1972) به نقل از ساپينگتون(2001،ترجمه حسين شاهي،1382) متوجه شدند كه رايجترين مشكل درازدواجهاي ناآرام و پردردسر همانا كيفيت روابط زناشويي ضعيف است. به عـبارت ديـگر مـوضوعات ارتباطي ممكن است نگرانيها و دلمشغوليهاي اوليه برخي زوجهاي مراجعهكننده براي درمـان باشد(كار[3]، 2000). رويكردهاي ارتباطي اغلب با سه فرض اساسي به بررسي ازدواج و روابط زناشويي ميپردازند:1-تعارضهاي زناشويي غير قابل اجتنابند، هدف درمانهاي ارتباطي حـذف كـامل ايـن تعارضها نيست بلكه تلاش ميكنند تا به آنها جهت دهند و آنها را در مـسيرهايي سـازنده به كار اندازند وكيفيت روابط را بالا ببرد؛2-ارتباط در دو سطح كلامي و غير كلامي روي ميدهد و يكي از دلايل اصلي بروز اخـتلافهاي زنـاشويي، ناهماهنگي پيـامهايي است كه به طور همزمان توسط اين دو سطح منتقل ميشوند كه منجر بـه كـيفيت روابـط زناشويي ضعيف ميشود؛ 3-همسران در شيوههاي برقراري ارتباط وكيفيت زناشويي با يكديگر تفاوت دارند(سهرابي،1382). در كل، يك فـرض عـمومي ايـن بوده است كه علّت بسياري از مشكلات ارتباطي زناشويي، مهارتهاي ارتباطي ناكارآمد از طرف همسران ميباشد و مطابق با ايـن ديـدگاه آموزش ارتباط و افزايش كيفيت روابط زناشويي به عنوان كوششي جهت ترميم رابطه مسئلهدار، مولّفهاي مـهم در بـسياري از رويـكردهاي درمان زناشويي است.(بورلسون و دنتون،1997).
مطالعه روابط زوجين به روشن شدن چهارچوبهاي ساختاري كه روابط زوجين در آن شـكل ميگيرد كـمك ميكند. كيفيت روابط زناشويي نقش اساسي در ارزيابي كيفيت كلي ارتباطات خانوادگي دارد (برادبوري، فينچام و بيچ[4]، 2000). كيفيت روابط زناشويي مـفهومي چـند بـعدي است و شامل ابعادگوناگون ارتباط زوجين مانند سازگاري، رضايت، شادماني، انسجام و تعهد ميشود(تروكسل[5]، 2006).
كل و اسپانير (1976)كيفيت زناشويي را بعنوان موفقيت و عـملكرد يـك ازدواج توصيف كردهاند (هارپر[6] و همكاران،2000). لارسون و هولمان[7] (1994) بيان كردند كيفيت زناشويي يـك مـفهوم پويا است زيرا ماهيت و كيفيت روابط ميان افراد در خلال زمان تغيير مييابد كه اين مطلب امكان شناسايي عوامل تأثيرگذار بر كـيفيت يـك رابـطه را فراهم مينمايد. هر چند ممكن است كه اين قبيل روابط پيچيده بـوده و حاوي تعاملات ميان متغيرهاي بسيار باشند.
[1] Burleson, B. R., and Denton, W, H
[2] Greeff, A. P., & Malherbe, H. L
[3] Carr, A
[4] Bradbury, T., Fincham, F., & Beach, S
[5] Troxel, W. M
[6] Harper, J.M
[7] Larson, J. H. & Holman, T. B
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش روانشناسي درباره كيفيت روابط زناشويي (فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش روانشناسي درباره كيفيت روابط زناشويي (فصل دوم پايان نامه ), مباني نظري , پيشينه پژوهش , مباني و پيشينه نظري
محصولات ديگر
فصل دوم پايان نامه مفهوم سلامت روان از ديدگاه مكتب هاي مختلف
فصل دوم پايان نامه با موضوع سلامت
فصل دوم پايان نامه در مورداشتغال مادر
فصل دوم پايان نامه با موضوع تعاريف و مفاهيم خود نظم بخشي
فصل دوم پايان نامه در مورد تعاريف و مفاهيم كاركرد خانواده
فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي
فصل دوم پايان نامه با موضوع تعارض والد - فرزند
فصل دوم پايان نامه با موضوع خود، خودپنداره، خود آرماني
فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري مذهبي
فصل دوم پايان نامه در مورد تعارضات زناشويي
فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي
فصل دوم پايان نامه با موضوع اختلالات رفتاري كودكان
فصل دوم پايان نامه در مورد ميگرن
فصل دوم پايان نامه با موضوع تحريف هاي شناختي
فصل دوم پايان نامه در مورد سلامت اجتماعي
فصل دوم پايان نامه با موضوع اضطراب اجتماعي
فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي
فصل دوم پايان نامه با موضوع اختلال افسردگي
فصل دوم پايان نامه مربوط به عملكرد تحصيلي
فصل دوم پايان نامه وضعيت رواني
فصل دوم پايان نامه كنترل عواطف
فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي
فصل دوم پايان نامه درباره اختلال در روابط زناشويي
مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره شخصيت
مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع تيپ شخصيت
مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان
فصل دوم پايان نامه روانشناسي در مورد گروه درماني شناختي رفتاري
مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع تعاريف و مدل هاي تاب آوري
فصل دوم پايان نامه ارشد روانشناسي درباره راهبرد هاي مقابله با استرس
مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي
فصل دوم پايان نامه نظريه ها و عوامل موثر در شكل گيري هويت
فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده
مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج
مباني نظري و پيشينه پايان نامه در باره ي رهبري آموزشي
فصل دوم پايان نامه علوم تربيتي درباره عوامل موثر در موفقيت مديران و آموزشي
مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع CBT به شيوه داتليو
مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي
دانلود پايان نامه روانشناسي درباره اختلال بيش فعالي و نقص توجه
مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره بيماري آرتريت روماتوئيد
مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره عملكرد اجرايي مغز
مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره عملكرد حركتي