مباني نظري و پيشينه پايان نامه در باره ي رهبري آموزشي

مباني نظري و پيشينه پايان نامه در باره ي رهبري آموزشي
مباني نظري و پيشينه پايان نامه در باره ي رهبري آموزشي
در 30 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع رهبري آموزشي
2-1. رهبري آموزشي
2-2-1. تعاريف رهبري و تفاوت آن با مديريت
با توجه به مـطالعات وسيعي كه در زمينهء تفاوتهاي موجود ميان رهبري و مديريت صورت گرفته است، ديگر جايي براي اين تصور نادرست كه اين مـفهوم مـترادف هستند، باقي نـميماند. رهبري در اصل نسبت به مديريت مفهوم وسيعتري دارد و مديريت نوع خاصي از رهبري بـه شـمار ميرود كه در آن،كسب هدفهاي سازماني بر ساير هدفها اولويت دارد. پس از بررسي جامعي در ادبيات مديريت، استاگ ديل[1](1974) به اين نـتيجه رسـيد كـه:"تعاريفي كه از رهبري وجود دارد، تقريبا به تعداد اشخاصي است كه كوشيدهاند اين مفهوم را تـبيين كنند"(هدايتي نيا و علوي، 1385).
رهبري بـرحسب ويـژگيها و صفات فردي، رفتار فردي، نفوذ در ديگران، الگوهاي تعاملي، روابط، نقشها(وظايف)، تصور ديگران دربارهء نفوذ قانوني آنان تعريف شده است. نمونهء بعضي از اين تـعريفها كـه طـي چند دههء اخير بيان شدهاند به شرح زير است:
از نظر تاتنبام، رهبري عبارت است از: نفوذ ميانفردي[2] كه در وضـعيتي خـاص از طريق فرايند ارتباطات در جهت دستيابي به هدف يا اهدافي معين اعمال ميشود(مير كمالي، 1389).
استونر، رهبري را فرايند هدايت و اعـمال نـفوذ بـر فعاليتهاي گروه يا اعضاي سازمان تعريف ميكند. به عقيدهء وي، اين تعريف سه كاربرد مهم دارد: نخست آنكه رهـبري در رابـطه با زيردستان و پيروان مطرح ميشود؛ چون اين افراد بايد دستورات رهبر را بپذيرند. دوم آنكه رهبري مـستلزم تـوزيع نـابرابر قدرت ميان رهبر و اعضاي گروه است و ترديدي نيست كه قدرت رهبر به مراتب از پيروان بيشتر است. و سـوم آنـكه رهبري مستلزم توانايي براي اعمال نفوذ بر رفتار پيروان است (استونر[3] و چالرز[4]،1986).
بلانچارد، رهبري را فرايند تأثيرگذاري بر فـعاليتهاي يـك فـرد يا يك گروه ميداند كه در موقعيتي خاص در جهت دست يافتن به هدفهاي خاص كوشش ميكنند(امير كبيري، 1389).
توليور و همكارانش رهبري را ايـنگونه تـعريف مـيكنند:"رهبري فرايند نفوذ اجتماعي است كه طي آن، رهبر در جستجوي مشاركت داوطلبانه زيردستان براي تلاش در جـهت رسـيدن به اهداف سازمان است"(مير كمالي، 1389).
رابينز[5](1997)نيز معتقد است:"رهبري عبارت است از توانايي اعمال نفوذ بر گروه و سوق دادن آن به سوي هـدفهاي مـوردنظر، منبع اين قدرت يا اعمال نفوذ، جنبهء رسمي دارد كه همان تكيه زدن بر مسند مديريت، در يـك سازمان است."
بهطور كـلي، ميتوان رهبري را اينگونه تعريف كرد:"رهبري، فرايند اثرگذاري فرد يا گـروهي از افـراد (به عـنوان رهبر) بر فرد يا گروهي ديگر از افراد(يعني پيـروان) به مـنظور دستيابي به اهدافي مشخص در شرايطي خاص است."با توجه به اين تعريف، رهبري تابعي از سه عـامل رهـبري، پيرو و موقعيت است. در زمينهء تفاوت ايـن دو مـفهوم نيز بـهطور كـلي مـيتوان چنين بيان داشت:
- رهبر با ايجاد تغيير سـروكار دارد، ولي مـدير براي برخورد با پيچيدگيهاست.
- رهبران از طريق ايجاد بصيرت نسبت به آينده، جهت را مشخص ميكنند و از طـريق انـتقال اين ديد به افراد و الهامبخشي، آنان را بـراي غلبه بر موانع آمـاده ميسازند. اما مـديران خوب از طريق برنامهريزي رسمي، و طـراحي ساختارهاي سـازماني خشك، نظم و انسجام را موجب ميشوند.
- رهبران نگرش شخصي و فعالي نسبت به هدفها دارند، ولي مديران نگرش انفعاليتري دارند.
- رهبران مـيتوانند هـدفهاي گوناگوني داشته باشند، اما در مديريت اولويـت بـا اهداف سـازماني است.
- رهبران در پستهاي پرمخاطره كـار مـيكنند و اغلب در معرض مخاطرهجويي و خـطرپذيري قـرار ميگيرند؛ بهويژه هنگامي كه موقعيت خوبي پيشآمده باشد و دستاوردهاي مهمي در ميان باشد. ولي مديران كار را يـك فـرايند توانمندسازي ميدانند كه تلفيقي از افكار و افراد در تـعامل بـاهم، براي تدوين راهبردها و تصميمهاست.
- رهبران بـا كـارهاي فـكري سروكار دارند، ولي مديران تـرجيح ميدهند با افراد كار كنند و از فعاليتهاي مجرد اجتناب ميورزند.
- در رهبري، سلسله مراتب مطرح نيست، درحاليكه در مديريت ابزارهاي نفوذ و اعـمال قـدرت بهطور سلسله مراتبي در اختيار مديران قرار ميگيرد(هدايتي نيا و علوي، 1385).
[1] Stage deayl
[2] Interpersonal Influence
[3] Stoner, J. A.F
[4]Charles, W
[5] Robbins, S. P
برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پايان نامه در باره ي رهبري آموزشي , مباني نظري و پيشينه پايان نامه در باره ي رهبري آموزشي , مباني نظري پژوهش , پيشينه پژوهش , فصل دوم پايان نامه